از پیغمبر سئوال شد:
یارسول الله،ما وقتی صحبتمون،حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم:
خداحافظ و به زبان عربی می گوییم:
فی امان الله
اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم...
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم!
آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
حضرت فرمودند:
پایان صحبت، خداوند سبحان به من "یاعلی" گفت،من نیز به خدای خود " یا علی" گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص۴٩ - معراج ص١٣
یا علی...
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور
گنجشک ها را
از دور و بر شلتوک ها کیش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است
تنها یک قدم..
اما نشد!نرسیدم!
میگویند اشتباه کردی!
میگویند اگر من جای تو بودم،این چنین و آن چنین میکردم تا بشود..
تا برسم..!تو نمیتوانی!
اما..
هیچ کس نمیداند که اگر تا آخرین قدم رفتم و نشد..،نباید میشد!
نمیدانند میتوانم!
میتوانم آنقدر به خداوند یقین داشته باشم که هرچه شد بگویم:شکر!
خدایا!
از بـد کردن آدمهایت شکایـت داشتـم به درگــاهت…
امـا شکایتـم راپس میگیـرم…
من نفهمیدم…فراموش کرده بودم که بـدی را خلـق کـردی
تا هــر زمان که دلــ♥ـــم گرفت از آدمهایت…نگاهـــــم به تـــو باشد…
گاهی فرامـوش میکنم که وقتی کسـی کنـارم نیست…
معنایش این نیست که تنهایـم…
معنایش اینست که هـمه را کنار زدی تـا خودم باشم و خـودت…
با تـــو تنهایی معنا ندارد…
مانده ام تـو را نداشتم چه میکردم…
♥دوستت دارم خدای من♥
ساده که میشوی
همه چیز خوب میشود
خودت
غمت
مشکلت
غصه ات
هوای شهرت
آدمهای اطرافت
حتی دشمنت
یک آدم ساده که باشی
برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست
که قیمت تویوتا لندکروز چند است
فلان بنز آخرین مدل ، چند ایربگ دارد
مهم نیست
نیاوران کجاست
شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه
کدام حوالی اند
رستوران چینی ها
گرانترین غذایش چیست
ساده که باشی
همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود
همیشه لبخند بر لب داری
بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی
زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی
آدم برفی که درست میکنی
شال گردنت را به او میبخشی
ساده که باشی
همین که بدانی بربری و لواش چند است
کفایت میکند
نیازی به غذای چینی نیست
آبگوشت هم خوب است
ساده که باشی
آدمهای ساده را دوست دارم
بوی ناب آدم میدهند
ساده كه میشوی
فرمول نمیخواهی
ایكس تو همیشه مساوی ایگرگ توست
ساده كه میشوی
درگیر رادیكال، انتگرال و مشتق و ریاضتها نیستی
هرجایی به راحتی محاسبه میشی
ساده كه میشوی
حجم نداری، جایی نمیگیری
زود بهیاد میایی و دیر از خاطر میروی
ساده كه میشوی
كوچك میشوی
توی دل هر كسی جا میشوی
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ؟
ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺩﺭﺍﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻫﯿﻢ،
ﺍﺳﺘﺎﺩﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮐﻨﺎﺭﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ؟
ﺑﻌﺪﺍﺯﺑﺤﺜﻬﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ :
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺩﻭﻧﻔﺮﺍﺯﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻋﺺﺑﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻗﻠﺒﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﺯﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﻭﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻧﺪ ﺩﺍﺩﺑﺰﻧﻨﺪ،،ﻫﺮﭼﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ،ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﺍﺳﺖ ﻭﺍﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﮐﻨﻨﺪ
ﺳﭙﺲ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺩﻭﻧﻔﺮﻋﺎﺷﻖ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﺑﺎﺷﻨﺪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟
ﺍﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﻣﯽ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﭼﺮﺍ؟
ﭼﻮﻥ ﻗﻠﺒﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﻢ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﺑﯿﺸﺘﺮﺷﺪ
ﺣﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﻫﻢ ﻧﻤﯿﺰﻧﻨﺪﻭﻓﻘﻂ ﺩﺭﮔﻮﺵ ﻫﻢ ﻧﺠﻮﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪﻭﻋﺸﻘﺸﺎﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺣﺘﯽ ﻧﺠﻮﺍﻫﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪﻭﻓﻘﻂ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ .
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﺧﺪﺍ ﻫﯿﭻ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺍﻭﺝ ﻫﻤﻪ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻫﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﺣﺮﻑ ﺑزنی...
حمل هوایی ماینر از چین
پریز تایمر دار دیجیتال
شیر روشور چشمی اتوماتیک
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشقانه های من و خالم و آدرس fgzk.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.